معنی ادب چا - جستجوی لغت در جدول جو

ادیب ها، کسانی که علم ادب می دانند، سخن سنج ها، سخن دان ها، بافرهنگ ها، دبیرها، معلم ها، جمع واژۀ ادیب

(اَ دَ)

جای ادب:
شاها نخوری بازی جاه شطرنج
مغرور نگردی بسپاه شطرنج
شاه آن باشد که در ادبگاه نیاز
از شه گفتن رمد چو شاه شطرنج.
میرزا بیدل

جای ادب محل ادب

جمع ادیب، ادب دهندگان

ادب سازنده، تربیت کننده

مستراح

چاه عمیق و قدیمی

مستراح، مکان مستراح

چاهی در منطقه ی هزارجریب

نام مرتعی در آمل

ظرفی کوزه ای که برای جمع آوری ادرار و مدفوع کودک در گهواره

چماق، چوب دست

با ادب، از ادبیّات

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما